عمیق ترین درد زندگی
مردن نیست بلکه نداشتن کسی است که الفبای دوست داشتن را برایت تکرار کند و تو از
او رسم محبت بیاموزی.
عمیق ترین درد زندگی
مردن نیست بلکه گذاشتن سدی در برابر رودیست که از چشمانت جاری است.
عمیق ترین درد زندگی
مردن نیست بلکه پنهان کردن قلبی است که به اسفناک ترین حالت شکسته است.
عمیق ترین درد زندگی
مردن نیست بلکه نداشتن شانه های محکمی است که بتوانی به آن تکیه کنی و از غم زندگی
برایش اشک بریزی.
عمیق ترین درد زندگی
مردن نیست بلکه ناتمام ماندن قشنگترین داستان زندگی است که مجبوری آخرش را با
جدایی به سرانجام برسانی.
عمیق ترین درد زندگی
مردن نیست بلکه نداشتن یک همراه واقعیست که در سخت ترین شرایط همدم تو باشد.
عمیق ترین درد زندگی
مردن نیست بلکه به دست فراموشی سپردن قشنگ ترین احساس زندگی است.
عمیق ترین درد زندگی
مردن نیست بلکه یخ بستن وجود آدمها و بستن چشمهاست.
عمیق ترین درد زندگی
مردن نیست بلکه اجبار به دل کندن از کسی است که بخاطرش سالیان سال از همه چیز و از
همه کس دل کندی و اکنون او نیز از تو براحتی دل می کند.
عمیق ترین درد زندگی
برای من مردن نیست بلکه جدا
شدن از مردی است که
در طول سالیان عمرم در
تصوراتم او را مردی
می دانستم مردتر از همه مردان و
فکر می کردم سایه ای
است بر سر من ولی حیف و
صد حیف که او مترسکی
بیش نبود...............