Image and video hosting by TinyPic رضا - یک قلب پاک از تمام معابد جهان زیباتر است
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یک قلب پاک از تمام معابد جهان زیباتر است


ساعت 2:23 عصر شنبه 87/3/18

عمیق ترین درد زندگی
مردن نیست بلکه نداشتن کسی است که الفبای دوست داشتن را برایت تکرار کند و تو از
او رسم محبت بیاموزی
.

 

عمیق ترین درد زندگی
مردن نیست بلکه گذاشتن سدی در برابر رودیست که از چشمانت جاری است
.

 

عمیق ترین درد زندگی
مردن نیست بلکه پنهان کردن قلبی است که به اسفناک ترین حالت شکسته است
.

 

عمیق ترین درد زندگی
مردن نیست بلکه نداشتن شانه های محکمی است که بتوانی به آن تکیه کنی و از غم زندگی
برایش اشک بریزی
.

 

عمیق ترین درد زندگی
مردن نیست بلکه ناتمام ماندن قشنگترین داستان زندگی است که مجبوری آخرش را با
جدایی به سرانجام برسانی
.

 

عمیق ترین درد زندگی
مردن نیست بلکه نداشتن یک همراه واقعیست که در سخت ترین شرایط همدم تو باشد
.

 

عمیق ترین درد زندگی
مردن نیست بلکه به دست فراموشی سپردن قشنگ ترین احساس زندگی است
.

 

عمیق ترین درد زندگی
مردن نیست بلکه یخ بستن وجود آدمها و بستن چشمهاست
.

 

عمیق ترین درد زندگی
مردن نیست بلکه اجبار به دل کندن از کسی است که بخاطرش سالیان سال از همه چیز و از
همه کس دل کندی و اکنون او نیز از تو براحتی دل می کند
.

 

عمیق ترین درد زندگی
برای من مردن نیست بلکه جدا

 

شدن از مردی است که
در طول سالیان عمرم در

 

تصوراتم او را مردی
می دانستم مردتر از همه مردان و

 

فکر می کردم سایه ای
است بر سر من ولی حیف و

 

صد حیف که او مترسکی
بیش نبود
...............

 

 


¤ نویسنده: رضا

نوشته های دیگران ( )

ساعت 11:44 صبح شنبه 87/3/18

      

        حکایت دوستی با نشانه شکلات

من بچه بودم ، اونهم بچه بود...

همه چیز با یک شکلات شروع شد..

من یک شکلات گذاشتم تو دستش..

اونهم یک شکلات گذاشت تو دست من..

سرم بالا کردم ، سرش را بالا کرد..

دید که من را میشناسه...

خندیدم .......

گفت : ...دوستیم ؟

گفتم : دوست ...دوست ...

گفت : ...تا کجا ؟

گفتم : دوستی که تا نداره !!!...

گفت : تا مرگ ؟...

خندیدم و گفتم : من که گفتم تا نداره !..

گفت : باشه تا پس از مرگ ؟..

گفتم : نه ...نه ...نه .....تا نداره !

گفت : قبول تا آنجا که همه دوباره زنده می شوند

 یعنی زندگی پس از مرگ بازهم با هم دوستیم...

 تا بهشت تا جهنم تا هر جا که باشیم ......

خندیدم گفتم : تو تا هر جا که می خواهی ....

تا بذار ....اصلا" یک تا بکش از سر این دنیا تا...

 آن دنیا......

اما من اصلا" براش تا نمیذارم ..........

نگاهم کرد من هم نگاهش کردم....

باور نمی کرد ....

میدونستم اون می خواست حتما دوستی مان ...

تا داشته باشه .....دوستی بدون تا...

 را نمی فهمید.................

زندگی یعنی چکیدن

 همچون شمع از گرمی  عشق

آب شدن زندگی یعنی لطافت

گمشدن در گرمی عشق

گفت : بیا برای دوستیمون یک نشون بذاریم...

گفتم : باشه ...تو بذار ...

گفت : شکلات ، هر بار که همدیگر را می بینیم..

یک شکلات مال تو یکی مال من ...باشه ؟

گفتم : باشه قبوله .....

هر بار میدیدمش  یک شکلات میگذاشتم ...

توی دستش ....

اونهم یک شکلات می گذاشت توی دست من ......

باز همدیگر را نگاه می کردیم ...

و می خندیدیم .....

یعنی اینکه دوستیم ...دوست ...دوست .......

من شکلات هایم را باز می کردم ...

می گذاشتم تو دهنم ....تند ..تند ..میک میزدم...!

 می گفت : شکمو .......

تو دوست شکموی من هستی ...

اونهم شکلاتش را می گذاشت ...

توی صندوقچه کوچک قشنگ ...

می گفتم : بخورش.....بخورش.....

می گفت : نه تموم می شود ...

می خواهم تموم نشود ...

برای همیشه بمونه ...........

صندوقش پر از شکلات شده بود ......

هیچ کدامش را نمی خورد ...........

من همه شکلات هایم را خورده بودم ...

گفتم : اگر یک روز شکلات هایت را...

مورچه ها بخورند ....

آنوقت چکار میکنی ؟.....

گفت : مواظب شون هستم مطمئن باش ...

می گفت : می خواهم نگهشون دارم ...

تا موقعی که دوست هستیم....

ولی من شکلا ت هایم را می گذاشتم تو دهنم ...

می گفتم : نه ....نه .....نه ...

دوستی که تا نداره ...دیونه....

تو کدام کوهی که خورشید

از دست تو می تابد...

 چشم تو چشم ابر ایثار ..

که توی سینه تو خوابه

یکسال ...دو سال ....چهار سال ...

هفت سال ......دهسال ......

بیست سال حالا گذشته .......

او بزرگ شده.....من هم بزرگ شدم....

من همه ای شکلات هایم را خوردم ....

اما اون همه ای شکلات هایش را نگه داشته...

اون آمده که امشب خداحافظی  بکند....

می خواهد برود ....بره آن دور دورا ...

خیلی دور.....میگه میرم اما زود برمیگردم ....

اما من که میدونم اون دیگه بر نمی گرده ......

یادش رفت بمن شکلات بده ......

من که یادم نرفته .....

یک شکلات گذاشتم کف دستش....

گفتم این برای خوردنه ....بخورش........

و یک شکلات هم گذاشتم کف اون دستش ....

و گفتم : اینهم آخرین شکلات برای ...

صندوقچه کوچیکت ........

یادش رفته بود که اون یک صندوقچه داره...

 برای شکلات هایش .....

هر دو تا را خوردش......

خندیدم ...میدونستم دوستی من تا نداره ....

میدونستم دوستی اون تا داره مثل همیشه ....

خوب شد همه شکلا ت هایم را خوردم...

اما اون هیچ کدامش را نخورده .....

حالا با یک صندوق پر از شکلات های نخورده ......

چکار میکنه ........!!!؟

بعدش این آهنگ را براش زمزمه کردم .......

این دیگه فکر نداره ...

وقتی می شنوی می گم تو برو با من نمون ....

حتی اسمم را نیاور .....

اگر یک شب دیگه .....

زیر بارون قدم زدی .....

این را بدون که تموم فکر من .......

پیش تو بود ....پیش تو بود ...........

مثل تو .....توی زندگیم هیچ کس نبود ..........

هیچکس نبود ..........!!!! 

در پایان این حکایت حقیر به این نتیجه رسیدم که

 دوستی های آدمیان در این برهه از زمان و در این

 دنیای خاکی و فانی دارای .....تا .....میباشد و بهترین

 و با ارزش ترین دوستی می تواند فقط با پروردگار

 متعال باشد که دوستی با خداوند  با ارزشترین  و

 بدون  ..." تا .." است و دوستی داناتر و بخشنده تر

و مهربانتر از او وجود ندارد ،پس سعی و تلاشمان 

 این باشد که هر روز طناب این الفت و دوستی

محکم تر از روز قبل شود......

ضمن عرض تبریک  فرا رسیدن بهار فصل طبیعت ...آرزوی تندرستی و سعادتمندی همگی شما دوستان عزیز را از درگاه حق تعالی دارم در پناه حق


¤ نویسنده: رضا

نوشته های دیگران ( )

ساعت 11:42 صبح شنبه 87/3/18

خدایا ..... از کشته ی تو بوی خون نیاید و از سوخته ی تو بوی دود ، چرا که سوخته ی تو به سوختن شاد است و کشته ی تو به کشته شندن خشنود
خدایا هر چه از دنیا مرا خواهی را به کافران ده و هر چه از آخرت مرا خواهی داد به مومنان ده که مرا بسنده است در دنیا یاد کردن تو و در آخرت دیدار تو
خدایا به هر که دوست میداری بیاموز که : عشق از زندگی کردن بهتر است و به هر که دوست تر میداری بچشان که : دوست داشتن از عشق برتره
خدایا ... ایمانم را به درجه ی کامل ترین ایمان رسان و یقینم را برترین یقین گردان و نیتم را به بهترین نیت ها منتهی ساز و کردارم را به بهترین کردارها تبدیل کن
خدایا ... زبانم را به هدایت گویا ساز و تقوا را بر قلبم الهام کن و به پاکیزه ترین روشم توفیق ده و مرا به کاری وادار که بیش از هر چیز به آن خشنودی


¤ نویسنده: رضا

نوشته های دیگران ( )

ساعت 7:15 صبح چهارشنبه 86/12/15


ارزش نهادن به عشق و رمز ماندگاری آن

بذر گل عشق بدون نیاز به هیچ فصلی شکوفا میشود و با مهر و محبت پاک شکوفاتر میشود و آنقدر پیشرفت می کند تا اینکه عاشق بغیر از وصال معشوق به چیزی فکر نمی کند و حالا این گلی که با مشقت و اشک چشمان دو معشوقه آبیاری شده و درونشان پرورش یافته و نهالی گردیده به هنگام باروری نزدیک می شود باروری این نهال زیبا وصال عاشق و معشوق است که این شیرین ترین لحظه زندگیست ولی باید دانست که از این نهال تازه عشق که با مشکلات پرورش یافته بایستی طرفین مواظبت کنند تا مورد گزند آفت قرار نگیرد چـون پس از گذشت سالها آتش عشق دیگر شعله ور نیست پس گل عشق بیشتر از زمان شکوفا شدنش احتیاج به مواظبت و مراقبت دارد .

آنچه در این بین رابطه عاطفی شما را ممکن است تحت سلطه قرار دهد و از شکوه آن بکاهد این است که شما به دوست داشته شدن طوری عادت کنید که قدردانی و احترام به آن عطوفت از یادتان برود و با آن مانند تمام داشته های معمول و پیش پا افتاده برخورد شود در حالیکه در حقیقت این است که داشتن جایگاه عاطفی و عشق در زندگی هر فرد گوهر نایابی است که معمولاً با از دست دادن آن نه تنها زندگی تلخ و بی رنگ می شود بلکه گاهی کسب مجدد آن دشواریهای بسیار دارد بنابراین در این حالت شما با حسرت بزرگی در قلب و روح خود روبرو خواهید بود که پیوسته جای خالی کسی را به یادتان می آورد که وی را به علت بی توجهی و عادت به عدم قدردانی از دست داده اید زیرا آنچه که ما عشق می نمامیم در واقع نهالی است که به نور خورشید وجود شما و آب حیات جبران محبت شما نیازمند است تا رشد کند و تا میوه هایش کام شما را شیرین کند . شما عاشق خوب و معشوق قدردان و لایقی باشید و عشق و علاقه متقابل شما به هم روز به روز فزآینده تر و درخت عشق شما را هر روز بالنده تر و سبزتر از روز پیش گرداند ، در زندگی مشترک بر خلاف دوران نامزدی و آشنائی بر خلاف تصور همگان نشان دادن عشق و علاقه متقابل بسیار دشوارتر است .

در حقیقت پس از مدتی زندگی مشترک پی خواهید برد که طرف مورد علاقه شما نیز مانند سایر انسانها شرایط و نیازهائی دارد که چندان مطبوع و دلپسند نیستند و حتی می توانند آزار دهنده باشد  بارها احساس می کنید که همسر فرشته خوی خود را از دست داده اید و به جای موجود ستودنی و زیبای روزهای نامزدی با یک انسان عادی روبرو هستید که دوست داشتن او اگر سخت نباشد چندان هم آسان نیست .

در زندگی مشترک همه چیز با خواست و میانگین و توافق طرفین باید صورت بپذیرد زیرا در غیر اینصورت نمی توان نام زندگی مشترک را به آن داد .

هیچ چیز حقیقی تر و والاتر از عشق نیست و عشقهای دراز مدت که سالها به طول می انجامد ، قابل اعتماد هستند و میتوان با تکیه زدن بر آن به هر کجا رسید .

معشوق یا عاشق همان نیمه گمشده ای است که همیشه به دنبالش گشته اید و تنها کسی است که می توانید همیشه روی او حساب کنید و تحت مراقبت و در سپر حفاظت او به سر برید .

اگر به درستی آموخته باشید که قایق زندگی را در طوفانها با مهارت هدایت کنید برای تمام روزهای عمرتان کشتی عشق را سالم بهر کجا که بخواهید می توانید هدایت کنید البته هیچ زندگی و هیچ ازدواجی بی فراز و نشیب نیست آنچه مهم است رفتار و برخورد شما با این مسئله است که عشقتان را زنده و تازه نگه دارید .

در اینجا راهکاریی را به شما پیشنهاد می کنم که از طریق کاربرد آنها درخت عشق شما همیشه تازه و شاداب تر از روز قبل و پر شکوفه تر از همیشه و پایدار بماند تا در زندگی مشترک خود سعادتمند و خوشبخت شوید .

1 - بیان حقیقت و ایمان به صداقت

 هیچ چیز زیباتر و پر بهاتر از حقیقت نیست . با بیان حقیقت و ایمان به صداقت شریک زندگیتان  ، می توانید کشتی خود را از مهلکه و طوفان در امان نگه دارید . با ایمان می توانید با خیال راحت به او تکیه کنید و بدانید که در طوفانها و سختی ها دست یاری او همواره برای کمک به شما برافراشته است . این اعتماد از پر بهاترین گنجهائی است که کسی میتواند در یک زندگی مشترک داشته باشد و احساس امنیت و رضامندی حاصل از آن را تا پایان عمر همراه داشته باشد .

2 - قدردان شادی های کوچک باشید

 

 مسلماً شما قدردان کارهای بزرگ و مهمی که همسرتان در راه دوام زندگی مشترک انجام میدهد هستید . کارهای کوچک را نیز قدردان باشید و با خواندن نام یکدیگر با الفاظ لطیف و زیبا جریان عشق و محبتی را در زندگیتان بیدار می کنید که روز به روز به دوام عشق شما کمک می کند به یاد داشته باشید که انسانها و رفتار انسانی مانند پدیده پژواک عمل می کنید به این صورت که هر کلام با حرکتی از جانب شما پس از برخورد با مخاطب بسوی شما باز می گردد پس از این پدیده بنحو احسن استفاده کنید .

3 - دست از حساسیت های بی مورد بردارید

 

 بعضی از حساسیتهای بیجا در مورد مسائل بسیار کوچک یا نظرات شخصی و یا بحث شراکت در انجام کارهای منزل از این دسته هستند دست از این گونه حساسیتهای بی مورد بردارید و با اتفاق هم و همکاری تیمی دو نفره زندگی خود را زیبا بسازید . ازدواج داستان مسئولیت است و توان کشیدن این بار سنگین به دست نمی آید مگر آنکه شما و همسرتان یک کار گروهی انجام دهید و شما می بایست تیمی دو نفره را بی دغدغه از هم نشینی و مصاحبت همسر خود لذت ببرید .

4 - تنها صرف دو دقیقه وقت ، دنیای شما را زیبا می کند

 سعی کنید حتی برای چند دقیقه هم کـه شده است در طول روز بـا یکدیگر تنهـا باشید و با همسرتـان ارتباط روحـی برقرار کنیـد و زندگـی را از زاویـه ای دیگــر ببینید و همواره جمله زیبای ً دوستت دارم ً را بعنوان هدیه ای که هرگز مستعمل و تکراری نمی شود را به شریک زندگی خود هدیه دهید .

5 - زیبائی و آراستگی ظاهر را دست کم نگیرید

 زیبائی خود نقش مهمی در آسایش و آرامش چشمان خود شما و شریک زندگیتان دارد . برای راحت شدن  از شر خستگی روزانه و نادیده گرفتن ظاهر خود ، هر چند ممکن است گزینه راحت تر و فوری تر به نظر بیاید ولی تجربه ثابت کرده است که دوش گرفتن و مرتب کردن ظاهر و آراستن خویش تا چه حد در رفع خستگی از تن شما مفید است و علاوه بر آن شریک زندگیتان با نگاه کردن به سر و وضع مرتب شما چقدر انرژی مثبت می گیرد و احساس خواهد کرد که بعد از یک روز کاری سخت به منزل امن و دنج خود آمده که در آن همسری مهربان و آراسته در انتظارش است .

6- پرهیز از مسائل حاشیه ای

از مسائل حاشیه ای بپرهیزید و سعی کنید از مسائلی که باعث حاشیه می گردند نیز جدا" دوری نماید ، زیرا گاهی اوقات حاشیه ها به غده های بزرگی مبدل می شوند که پایه یک زندگی شیرین را به مخاطره می اندازند و گل عشق را پژمرده و پایه های اخلاقی و تعهدی خانواده را متزلزل و کانون گرم را به سردی می کشاند .برای مثال اگر همسرتان در مورد مسئله ی یا خواسته ای حساسیت داشته باشد ، سعی کنید از آن مسله حاشیه ساز دوری و به خواسته های طرف مقابل احترام بگذارید ، در اصل یک زندگی موفق و همراه با خوشبختی بغیر از گذشت زوجین از علایق و خواسته های شخصی بدست نمی آید .

در خاتمه خوشحال می شوم نظر شما را به سئوالات ذیل بشنوم .

1 - چگونه میتوان عشق را همیشه زنده نگه داشت ؟

 

2 - آیا عشق ماندگار است یا تنها عطر خوشبوئی است که مشام را می نوازد و بعد کم کم محو و کم رنگ می شود ؟

3 - چگونه می توان جلوی مرگ عشق را گرفت ؟

4 - چگونه می توان بعد از گذر سالیان همچنان از وجود هم شاد بود و لذت برد ؟

5 - چگونه می توان بعد از سالها زندگی از دیدن همسر خود هیجان زده شد و شکر گزار حضور وی بود ؟

                                      عشق گاهی رویش برگ است در تن پوش خاک

 

عشق گاهی سوز هجران است در اندوه نی

عشق گاهی می رود آهسته تا عمق نگاه

عشق گاهی غرقه خورشید در افسون ماه

عشق گاهی طعم وصلت میدهد

مزه ی شیرین و حدت میدهد

عشق گاهی شوری هجران دوست

تلخی هرگز ندیدن اوست

عشق گاهی مشق های کودکیست

حس بودن با خدا در سادگیست

عشق یعنی با تو بودن ، ما شدن

عشق گاهی دست لرزان تو می گیرد و درون دست خویش

گاه مکتوب تو را ناخوانده می داند ز پیش

عشق گاهی ذکر محبوب است بر نی های تیز

گاه در چشمان مشکی اشک ریز

عشق گاهی خاطر فرهاد و شیرین می کند

گاه میل لیلیش با جام مجنون آن کند

عشق گاهی در فنا معنا شود

واژگان دفتر کشف و تمناها شود

عشق یعنی اشک توبه در قنوت

خواندنش با نام غفار الذنوب

عشق یعنی چشمها هم در رکوع شرمگین

از نام ستار العیوب

عشق یعنی سر سجود و دل سجود

ذکر یا رب یا رب از عمق وجود

عشق را گو : هر چه می خواهد شود

با تو اما عشق پیدا می شود

بی تو اما عشق کی معنا شود

آرزوی تندرستی و سعادتمندی تمامی دوستان و سروران گرامی را از درگاه ایزد منان دارم در پناه حق باشید.

 


¤ نویسنده: رضا

نوشته های دیگران ( )

ساعت 7:15 صبح چهارشنبه 86/12/15

عمل صالح و پاداش نیکو

عمل صالح و پادا ش نیکو

هنگامی که خدا زمین را آماده زندگی ساخت و فرمان خود را صادر فرمود آدم را از مخلوقاتش برگزید و او را نخستین و برترین مخلوق خود در زمین قرار داد ..ابتدا آدم را در بهشت جای داد و خوراکیهای گوارا به او بخشید و از آنچه که او را منع کرد پرهیز داد و آگاهش ساخت که اقدام بر آن نافرمانی بوده و مقام و ارزش او را به خطر خواهد افکند...اما آدم به آنچه نهی شده بود اقدام کرد و علم خداوند در باره او تحقق یافت ..تا آنکه پس از توبه او را ا ز بهشت به سوی زمین فرستاد تا با نسل خود زمین را آباد کند ..!!!!

و بدین وسیله حجت را بر بندگان تمام کرد و پس از وفات آدم زمین را از حجت خالی نگذاشت و میان فرزندان آدم و خود پیوند شناسائی برقرار فرمود و قرن به قرن..حجت ها و دلیلها را بر زبان پیامبران برگزیده آسمانی و حاملان رسالت خویش جاری ساخت تا اینکه سلسله انبیا ء ..پیامبر اسلام حضرت محمد ( ص ) به اتمام رسید و بیان احکام و انذار و بشارت الهی به سر منزل نهائی راه یافت ،و پروردگار متعال در کتاب آسمانی قرآن مجید عمل صالح و پادش نیکو بندگان صالح را نیزدر آیات مختلف یاد آوری و بیان نمودند.

سوره مبارکه البقره  آیه 62

کسانى که به پیامبر اسلام ایمان آورده‏اند، و کسانى که به آئین یهود گرویدند و نصارى و صابئان [= پیروان یحیى‏] هر گاه به خدا و روز رستاخیز ایمان آورند ، و عمل صالح انجام دهند، پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است؛ و هیچ‏گونه ترس و اندوهى براى آنها نیست. (هر کدام از پیروان ادیان الهى، که در عصر و زمان خود، بر طبق وظایف و فرمان دین عمل کرده‏اند، مأجور و رستگارند.)

سوره مبارکه النحل آیه 97

هر کس کار شایسته‏اى انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالى که مؤمن است، او را به حیاتى پاک زنده مى‏داریم؛ و پاداش آنها را به بهترین اعمالى که انجام مى‏دادند، خواهیم داد.

سوره مبارکه الا حزاب آیه 31

و هر کس از شما براى خدا و پیامبرش خضوع کند و عمل صالح انجام دهد، پاداش او را دو چندان خواهیم ساخت، و روزى پرارزشى براى او آماده کرده‏ایم.

سوره مبارکه سباء آیه 37

اموال و فرزندانتان هرگز شما را نزد ما مقرّب نمى‏سازد، جز کسانى که ایمان بیاورند و عمل صالحى انجام دهند که براى آنان پاداش مضاعف در برابر کارهایى است که انجام داده‏اند؛ و آنها در غرفه‏هاى (بهشتى) در (نهایت) امنیّت خواهند بود!

سوره مبارکه غافر آیه 40

هر کس بدى کند، جز بمانند آن کیفر داده نمى‏شود؛ ولى هر کس کار شایسته‏اى انجام دهد -خواه مرد یا زن- در حالى که مؤمن باشد آنها وارد بهشت مى‏شوند و در آن روزى بى‏حسابى به آنها داده خواهد شد.

سوره مبارکه فصلت آیه 46

کسى که عمل صالحى انجام دهد، سودش براى خود اوست؛ و هر کس بدى کند، به خویشتن بدى کرده است؛ و پروردگارت هرگز به بندگان ستم نمى‏کند!

سوره مبارکه الجاثیه آیه 15

هر کس کار شایسته‏اى بجا آورد، براى خود بجا آورده است؛ و کسى که کار بد مى‏کند، به زیان خود اوست؛ سپس همه شما به سوى پروردگارتان بازگردانده مى‏شوید!

سوره مبارکه التغابن آیه 9

این در زمانى خواهد بود که همه شما را در روز اجتماع [= روز رستاخیز] گردآورى مى‏کند؛ آن روز روز تغابن است (روز احساس خسارت و پشیمانى)! و هر کس به خدا ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد، گناهان او را مى‏بخشد و او را در باغهایى از بهشت که نهرها از زیر درختانش جارى است وارد مى‏کند، جاودانه در آن مى مانند؛ و این پیروزى بزرگ است!

سوره مبارکه الطلاق آیه 11

رسولى به سوى شما فرستاده  که آیات روشن خدا را بر شما تلاوت مى‏کند تا کسانى را که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده‏اند، از تاریکیها بسوى نور خارج سازد! و هر کس به خدا ایمان آورده و اعمال صالح انجام دهد، او را در باغهایى از بهشت وارد سازد که از زیر (درختانش) نهرها جارى است، جاودانه در آن مى‏مانند، و خداوند روزى نیکویى براى او قرار داده است!

حکایت انسان........

دو روز مانده به پایان جهان تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است تقویمش پر شده بود و تنها دو روز خط نخورده باقی مانده بود پریشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری عمر از خدا بگیرد ...داد زد و بد و بیراه گفت ..خدا سکوت کرد..آسمان و زمین را به هم ریخت باز هم خدا سکوت کرد جیغ زد و جار و جنجال راه انداخت ..خدا سکوت کرد به پر و پای فرشته و انسان پیچید..خدا سکوت کرد ..کفرگفت و سجاده دور انداخت ..خدا بازهم سکوت کرد...دلش گرفت و گریست و به سجاده افتادخدا سکوتش راشکست و گفت : عزیزم اما یک روز دیگر هم رفت تمام روز را به بد و بیراه و جار و جنجال از دست دادی تنها یک روز دیگر باقیست بیا و لااقل این یک روز را زندگی کن لابه لای هق هقش گفت: اما با آن یک روز چکار میتوان کرد خدا گفت : آنکس که لذت یک روز زیستن را تجربه کندگوئی که هزار سال زیسته است و آنکه امروزش را در نمی یابد هزار سال هم بکارش نمی آید و آن گاه سهم یک روز زندگی را در دستانش ریخت و گفت: حالا برو و زندگی کن او مات و مبهوت به زندگی نگاه کرد که در گودی دستانش می درخشید ..اما می ترسید حرکت کند..می ترسید راه برود ... می ترسید زندگی از لای انگشتشانش بریزد ... قدری ایستاد بعد با خودش گفت : وقتی فردایی ندارم نگه داشتن این زندگی چه فایده دارد !!!!

بگذار این یک مشت زندگی را مصرف کنم آن وقت شروع به دویدن کرد زندگی را به سر و رویش پاشید زندگی را نوشید و زندگی را بوئید و چنان به وجد آمد که دید می تواند تا ته دنیا بدود می تواند بال بزند میتواند پا روی خورشید بگذارد میتواند ....او در ان یک روز آسمان خراشی بنا نکرد و زمینی را مالک نشد و مقامی را به دست نیاورد ..اما در همان یک روز دست بر پوست درخت کشید روی چمن خوابید ..کفش دوزکی را تماشا کرد ...سرش را بالا گرفت و ابرها را دید و به آنهایی که نمی شناختنش سلام کرد و برای آنها که دوستش نداشتند از ته دل دعا کرد ..او در همان یک روز آشتی کرد و خندید و سبک شد و لذت برد و سرشار شد وبخشید و عاشق شد و عبور کرد و تمام شد.................

اما همان یک روز زندگی کرد ، اما فرشته ها در تقویم خدا نوشتند ..امروز او درگذشت کسی که هزار سال زیست !!!!!!

 

مدام از پریشانی مردم و روزگار

دلش حسرت آلود و تنش سوگوار

گاهی جنگ با عالم بی وفا جفاکار

که از بخت شوریده رویش غمناک

که از دیدن عیش شیرین خلق

گه از کار آشفته ای دنیا گریان

که کس دید زین تلخ تر زیستن ؟

گر انصاف پرسی نه نیکوست این

دهان بی زبان پند می گفت و راز

که ای بی نوا با بینوایی خود بساز

غم از گردش روزگاران مدار

که بی من و تو بگردد بسی روزگار

غم و درد و شادمانی و خوشی نماند هرگز

جزایی عمل من ماند و نام نیک تو .......



آرزوی توفیق ، سربلندی و سعادت برای تمامی دوستان عزیز و گرامی را دارم ....در پناه حق باشید هر کجا باشید خدا با شما ست.....

 

 

 


¤ نویسنده: رضا

نوشته های دیگران ( )

<      1   2   3   4      >
خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
2
:: بازدید دیروز ::
1
:: کل بازدیدها ::
40017

:: درباره من ::

یک قلب پاک از تمام معابد جهان زیباتر است

رضا
گرچه شکوه کردن بیهوده است اما لب از سخن فرو بستن نیز آسان نیست

:: لینک به وبلاگ ::

یک قلب پاک از تمام معابد جهان زیباتر است

:: آرشیو ::

ماهیانه

:: اوقات شرعی ::

::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: خبرنامه وبلاگ ::

 

:: موسیقی ::